دكتر فريدون قاسم زاده، بنيانگذار و مديرعامل افرانت، پيشكسوت كارآفريني فناوري اطلاعات و ارتباطات ايران:
امروزه، در دنياي تجارت، جنگ اصلي بين مدلهاي كسب و كار (Business Models) است.
منبع : خوشفكري
امروزه، در دنياي تجارت، جنگ اصلي بين مدلهاي كسب و كار (Business Models) است.
منبع : خوشفكري
ناصر علي سعادت مديرعامل شركت ندا رايانه، كارآفرين، پيشكسوت اينترنت ايران، مدير سايت چاره:
« مديريت جدا از دانشش بخش عمدهاي ظرفيتهاي فردي هر انسان است، وقتي شما تظاهر كنيد بالاخره يك جايي كم ميآوريد. »
منبع : خوشفكري
عمر شما محدود است، پس به جاي كسِ ديگري زندگي نكنيد و آن را هدر ندهيد. در دامِ خشكانديشي كه در واقع زندگي برطبق انديشه ديگران است، گرفتار نشويد. نگذاريد سروصداي ديگران، صداي دروني شما را در خود غرق كند. و مهمتر از همه اينكه شجاعت دنبال كردنِ قلب و احساس خود را داشته باشيد. قلب و احساس يك جورهايي از قبل ميدانند شما واقعاً چه چيزي ميخواهيد باشيد.
نگوييد زمان كافي نداريد. شما دقيقاً همان مقدار زمان در روز را داريد كه به هلن كلر، پاستور، ميكل آنژ، مادر ترزا، لئوناردو داوينچي، توماس جفرسون و آلبرت انيشتين داده شده بود.
وقتي يك درِ شادي بسته ميشود، درِ ديگري باز ميشود، اما اغلب ما آنقدر به درِ بسته نگاه ميكنيم، كه آن دري كه برايمان باز شده است را نميبينيم.
من از همهي كساني كه به من «نه» گفتند متشكرم. به خاطر آنهاست كه من اكنون در اين جايگاه هستم.
براي موفق شدن، بايد اميدتان به موفقيت بيشتر از ترستان از شكست باشد.
جهنم چيزي نيست كه در آينده پديد آيد؛ اگر جهنمي وجود داشته باشد، از قبل بوده، جهنمي كه ما هر روز در آن زندگي ميكنيم، كه ما با همديگر به آن شكل ميدهيم. دو راه براي فرار از رنجِ اين جهنم وجود دارد. اولين راه كه براي بيشتر مردم آسان مينمايد، اين است: قبول اين جهنم و جزوي از آن شدن، به طوري كه ديگر آن را نبينيد. اما دومين راه، كه مخاطرهآميز و نيازمند توجه و دلشورهاي هميشگي است: جستجو و يافتن اينكه چه كسي و چه چيزي، در ميانهي اين جهنم، جزوي از آن نيست و سپس، كمك به آنها براي بردباري و فضادادن به آنها.
سفر هزار فرسنگي، با يك قدم شروع ميشود.
دانش كافي نيست. بايد بخواهيم. تمايل كافي نيست، بايد عمل كنيم.
هر چيزي كه چشممان را به رويش ميبنديم، هر چيزي كه از آن فرار ميكنيم، هر چيزي كه تكذيب ميكنيم، ناديده ميگيريم و يا به حساب نميآوريم، در پايان بر ما غلبه ميكند.
اگر شما تلاش كنيد و شكست بخوريد، تقصير شما نيست. اما اگر شما تلاشي نكنيد و شكست بخوريد، همهاش تقصيرِ خودتان است.
منبع : خوشفكري
حتما شما هم از خودتان مي پرسيد: كجا به دنبال بهترين ايده تجاري بگردم؟
و يا چگونه بهترين شغل را براي خود انتخاب كنم؟
براي يافتن پاسخ اين سوالات اين ويديوي كوتاه و مفيد را حتما ببينيد.
منبع : خوشفكري
بالاخره دليلي وجود داشته است كه شما انگيزه پيدا كرديد كه ايدهاتان را به واقعيت نزديك كنيد. همين مسئله دليلي است كه شما بايد در وجودِ خود نگه داريد؛ چراكه هيچكس بهتر از خودتان، به شما انگيزه نميدهد. شما هميشه بايد به خاطر داشته باشيد كه مسئلهي اصلياي كه شما را رو به جلو حركت ميدهد، چيست. مطمئن شويد كه انگيزهي اصلياتان پول نيست، چراكه بسياري از تلاشهاي ناموفق براي بهپولنزديككردنِ ايدههايتان، به جاي آنكه شما را به حركت وادارد، منجر به بيانگيزگي شما خواهد شد.
احتمالاً بيدارشدنِ راس ساعت هفت صبح و رفتن به سر كار، زندگياي كه شما براي خودتان در نظر داشتيد، نيست؛ خصوصاً اگر يك كارآفرين باشيد. اما وقتي براي خودتان كار ميكنيد، احتمالاً مجبوريد ساعت شش صبح بيدار شويد. همين مسئله، در نهايت توانايي شما در تحتكنترلقراردادنِ خودتان است براي افزايشِ ميزانِ سودمندي كه منجر به موفقيت ميشود. اگر شما هنگام كار كردن براي ديگران، تقريباً سيدرصد از پتانسيل خود را به كار ميگيريد، وقتي براي خودتان كار ميكنيد، مجبوريد كه اين انرژي را تا سه برابر افزايش دهيد و اين كار را انجام دهيد؛ البته بدون اينكه مطمئن باشيد در مسير صحيحي هستيد.
در ازاي هر ده شكست، ممكن است يك پيروزي كوچك داشته باشيد. به آن يك پيروزي توجه كنيد و نگذاريد كه درجات موفقيت تا شكست به ذهن شما راه يابد. باور به ايدهاتان تا انتها، كليدي براي پيروزي است. حتي اگر روزهاي باراني بيشتري نسبت به روزهاي آفتابي روشن وجود داشته باشد.
مصممبودن براي پيروزي به معنايِ تمايل به انجامِ كاري است كه براي پيروزي نياز است. مصممبودن يعني شما بايد توانايي انجام كاري حتي تا صد روز پشتسرهم را، براي تشخيص اينكه فايدهاي ندارد، داشته باشيد و بتوانيد همه را دوباره، از اول انجام بدهيد. هيچكس شما را به جز خودتان سرزنش نميكند و هيچكس به شما يادآوري نميكند كه راههاي بسياري براي رفتن وجود دارد.
بدون باور، ما هرگز نام تجاريمان را براي مدام بهتر شدنِ هل نميداديم و بدون نظم، من هرگز تا دو صبح بيدار نميماندم و دوباره از شش صبح شروع نميكردم، بدون آنكه پولي به دست آورم. نهايتاً اين ارادهي ما بود و تواناييِ باانگيزهماندن كه منجر شد بتوانيم تجربهي انگيزشي فوقالعادهاي را به هر كسي كه از سايتمان بازديد ميكند بدهيم.
اما آنها بسيار بيربط هستند چرا كه ديگران نميتوانند ديد شما و اهداف شما را ببينند، و بدانيد كه هر روز صبح، با حس تحقق خواستههايتان بيدار نخواهيد شد كه اتفاقاً ديگران هم به همين دليل شما را در درك نميكنند و با شما مخالفت ميكنند. مردم اغلب از ناشناختهها ميترسند و به هر چيزي كه نديدهاند، باور ندارند و به همين دليل است كه ايدهها به جاي آنكه با شور و شوقِ كساني كه شما ايدهاتان را با آنها به اشتراك ميگذاريد، مواجه شوند، با ناباوريِ آنها مورد حمله قرار ميگيرند. من به كار روي ايدههاي جديد، چنين نگاهي دارم:
جداي از اينكه شما كه هستيد و چه ميكنيد، در نهايتا بزرگترين سلاح در مقابل شكستها هستيد؛ بنابراين تسليم نشويد.
منبع : خوشفكري
ناصر علي سعادت مديرعامل شركت ندا رايانه، كارآفرين، پيشكسوت اينترنت ايران، مدير سايت چاره:
« شما فقط بايد كنجكاو باشيد، از زندگي سير نشويد و عطش آموختن داشته باشيد. در يك كلام براي راهاندازي كسبوكار خودتان بايد عاشق آن كار باشيد. من عاشق اين كار هستم. »
منبع : خوشفكري
من فكر ميكنم هر كسي خودش را باور داشته باشد موفق ميشود. اگر به خودت احترام گذاشتي و براي باورت ايستادگي كردي و در مقابل اشتباهت عذر خواهي كردي خودت را شناختهاي. ما بايد سعي كنيم نكات منفي و مثبت خودمان را بشناسيم و خودمان را باور داشته باشيم. من زندگي را اول در ذهنم ترسيم ميكنم و اگر ايرادي داشت آنرا تغيير ميدهم يعني روي حرفهايم متعصب نيستم و پذيراي حرفهاي ديگران هستم تكامل را در خودم نميبينم بلكه در جمع ميبينم.
منبع : خوشفكري
قصهي آدمهايي كه يكشبه به موفقيت ميرسند، قصههاي جذابي هستند كه ما هميشه دوست داريم بشنويم و از آنها انگيزه بگيريم. اما موفقيت چيزي نيست كه هميشه بشود در يك چشمبرهمزدن به آن رسيد. بعضيها هرگز به موفقيت نميرسند در حاليكه بعضيها، مانند سيزيف (او قهرماني در اساطير يونان است كه ميبايست سنگ بزرگي را بر روي شيبي ناهموار تا بالاي قلهاي ميغلتاند و هميشه لحظهاي پيش از آن كه به انتهاي مسير برسد، سنگ از دستش خارج ميشد و او بايد كارش را از ابتدا شروع ميكرد)، بايد از كوهي بالا بروند و در مقابل شكستها هم تسليم نشوند.
بعضي مشاورين و مربيان خودشناسي، اغلب موفقيت را به يك كار توصيف ميكنند، كه درست مانند هر كاري، گاهي با اشكالات، شكستها، اشتباهات و موارد اينچنيني روبرو ميشود. امروز ما با 10 شخص معروف (و شايد بتوان گفت فوقالعاده معروف) روبرو ميشويم، كه بارها به آنها گفته بودند هرگز به مقصدشان نخواهند رسيد. اشخاصي كه قبل از رسيدن به مقصدشان در زندگي، شكستهاي بسياري را تجربه كرده بودند. اما اين اشخاص شخصيتي جهاني يافتند و امروز كه به گذشتهاشان نگاه ميكنيم، درس صبر، پشتكار و شجاعت دنبال كردنِ روياها را به ما ميدهند.
پس بياييد به داستان آنها گوش كنيم:
نويسندهاي كه به معرفي نياز ندارد و امروزه از ملكهي انگلستان هم ثروتمندتر است. رولينگ در حالي اولين رمان هري پاتر را با ماشين تحرير مينوشت كه به تازگي طلاق گرفته بود، آهي در بساط نداشت، و مجبور بود فرزندش را به تنهايي بزرگ كند؛ اما او در دل، روياي ستارهشدن داشت. دوازده ويراستار داستانِ او را رد كردند، تا اينكه يك ويراستار مهربان دستنوشتهي او را قبول كرد و البته به او توصيه كرد به دنبال كار ديگري باشد؛ چرا كه كتابهاي كودكان، چندان فروش خوبي ندارند. در مقايسه با رولينگ، رمان «كري» استفان كينگ، تقريباً سي بار رد شد. از زندگي جي. كي . رولينگ چه درسي ميگيريم؟ براي رسيدن به روياهايت بجنگ. يك زماني، بالاخره به حقيقت ميپيوندند.
او در ميان شكستخوردهها يك افسانه است. آنطور كه شايعات ميگويند، قبل از آنكه بتواند كسي را براي سرمايهگذاري روي پروژهي «دنياي ديزني» متقاعد كند، 302 بار پيشنهادش رد شده بود. شايد باور نكنيد كه والت از كار قبلياش، به علّتِ فقدان تخيل كافي اخراج شده بود! او اكنون و براي هميشه، يكي از بزرگترين هنرمندان جهان است و ميراث گرانبهايش، نسل به نسل به آيندگان منتقل ميشود. ديزني يك رويا در سر داشت؛ رويايي كه اكنون همهي ما از آن لذت ميبريم. همانطور كه او، براي ما آرزو كرده بود.
تا چهار سالگي اصلاً صحبت نميكرد و از آنجايي كه تا هفت سالگي حتي يك كلمه هم نميخواند، مشكوك به معلوليت ذهني بود. خب بالاخره چه شد؟ او امروز دانشمندي است كه جهان را براي ما تغيير داده. بعضي وقتها لازم نيست كه شما يك كودك نابغه باشيد تا در بزرگسالي هم يك نابغه شويد. شايد نبوغ قبل از آنكه جهان را دربربگيرد، مدتي نياز به آرامش دارد!
بزرگترين موفقيت او چيست؟ زندگي! زندگي كردن برخلاف همهي تناقضهاي موجود، هشدارها و پيشبينيهاي پزشكي، برخلاف طبيعت بدن انسان و برخلاف سرنوشت. قدرت ارادهي او براي زندگي و نفسكشيدن، و آن چيزي كه امروز هست، اين مرد را به نمادي تبديل ميكند براي بيان جملهي: «هيچ چيز غيرممكن نيست.» يكي از بزرگترين دانشمندان همه اعصار. اگر هاوكينگ تسليم ميشد و به ارگانيسم خود اجازه ميداد شكستش دهد، ما امروز در اين مرتبهي علمي نبوديم.
در حالِ حاضر يكي از تقريباً هشتصد نقاشي او، ارزشي معادل 350 ميليارد تومان دارد. متاسفانه اين هنرمند بزرگ، فرصت اين را نداشت كه مزهي موفقيت و شكوه را در مدت عمرش بچشد. زماني كه او هنوز زنده بود، تنها يك تابلو را به يك دوست فروخت. با بيماري، فقر، و انزوا دستوپنجه نرم كرد. البته از آنجايي كه همه ما ميخواهيم تا زماني كه ميتوانيم از موفقيت لذت ببريم، آن را به دست بياوريم، ونگوگ نمونهي چندان دلنشيني نيست، ولي او درس تسليمناپذيري به ما ميدهد. وينسنت شاهكارهايش را امضا كرد و اتفاقاً همان نقاشيهاي امضاشده هستند كه به گنجهايي جهاني بدل شدند.
فكر ميكنيد اين كارگردان معروف شكستي رو متحمل نشده؟ او ميخواست فيلمسازي را ياد بگيرد. بنابراين براي دانشگاه فيلم كاليفرنياي جنوبي درخواست فرستاد. و البته رد شد. دوبار! آيا اين مسئله او را متوقف كرد؟ آيا او را مجبور كرد كه تسليم شود و به دنبال شغلي در رستوران مرغ سوخاري كنتاكي برود؟ هرگز. براي يك مدرسه فيلمسازي ديگر درخواست فرستاد و حالا شما ميتوانيد موفقيتش را ببينيد.
صحبت از مرغ سوخاري كنتاكي شد… شما مرغ سوخاري دوست داريد. نه؟ او هم همينطور. در شصتوپنج سالگي، بعد از اينكه (بنابر قانون كشورش) يك چك صد دلاري تحت عنوان حمايت اجتماعي به او دادند، آقاي ساندرز فكر كرد بايد به جهان نشان دهد كه او صدقهبگير نيست. او ميتوانست راه ديگري را انتخاب كند اما تصميم گرفت براي ايدهاش بجنگد. ايدهي جديدي براي پخت مرغ. گروه هدفش چه كساني بودند؟ رستورانهايي كه مرغ او را درست كنند، مشتري جذب كنند، بفروشند و درصدي هم به او بدهند. تعداد دفعات ردشدن؟ بيش از هزار بار در همهي كشور! تنها يك بار، يك فرصت يافت. و همهي آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، ببشتر شبيه به افسانه بود.
نامهي ردي كه آنها از يك تهيهكننده دريافت كردند، به اندازهي خود گروه معروف شد. در آن نامه، چيزي شبيه به اين نوشته شده بود: «بيتلز، آيندهاي در دنياي موسيقي ندارد.» اوممم… اما حالا ميشه گفت آنها به نوعي دنياي موسيقي را دوباره پايهگذاري كردند. بيتلز، ميليونها نفر را با ضربآهنگ، كاريزما و ترانههايشان كه خون را در وجود طرفدارانشان به قليان در ميآوردند، هيپنوتيزم كردند.
درس مايكل به ما، ساده و زيباست. تو تيمِ بسكتبالِ دبيرستان قبولت نكردن؟ مشكلي نيست. بهترين و معروفترين بازيكن بسكتبال همهي اعصار شو. آسونِ. اينطور نيست؟
اگر اديسون در يكي از 9999 بار تلاشش براي ساخت لامپ تسليم ميشد، امروز زندگي ما چگونه بود؟ شايد تيرهتر! اما اين مخترع بزرگ دنياي ما نايستاد، ناميد نشد، كارش را ترك نكرد. او مطمئناً به اين ليست تعلق دارد، چرا كه يكي از آن افراد ثابتقدمي است كه ثابت ميكنند موفقيت تنها يك فرآيند و يا نردباني براي بالارفتن نيست، بلكه چيزي است كه با صبر و پشتكار به دست ميآيد.
منبع : خوشفكري
درباره اهميت و لزوم تزريق سرمايه به استارتاپ ها پيشتر، مفصل صحبت كرده ايم و خوشبختانه نوشته هاي قبلي ما، در خوشفكري، تا اندازه ي زيادي ديدگاه كارآفرينان و مديران استارتاپ هاي ايران را به سمت واقعيت ها، و مسير درست، هدايت كرده است. در ادامه، سه توصيه و پيشنهاد مهم و اجرايي براي شراكت بهتر و سرمايهگذاري مفيدتر در استارتاپ ها و كسبوكارهاي كوچك، تقديم مي گردد.
به زودي براي اينكه كسب و كارتان را سرپا نگه داريد و برنامه هايتان را اجرايي كنيد به سرمايه نياز خواهيد داشت. پس بهتر است مفاهيم رايج در سرمايه گذاري را ياد بگيريد. مفاهيمي مانند پورتفوليو، سهامدار عمده، سهامدار جزء، هيات مديره، مدير عامل، سرمايه درگردش، شركت سهامي خاص، شركت سهامي عام و …
البته تنها دانستن معني اين مفاهيم كافي است تا در ارتباط با سرمايه گذاران، دچار اشتباهاتي كه متاسفانه اخبارش از گوشه و كنار مي رسد نشويد. چرا كه در اول كار، همه خوشحال و گرمِ انرژي سرمايه جذب شده هستند و ممكن است خيلي چيزهاي ريز، بي توجه، رها شوند. همين نكات ريز، در آينده گريبان كارآفرين را خواهد گرفت.
بيشتر بدانيد: راهنماي سريع و آسان خوشفكري براي درك امور مالي كسب و كارها + اجراي صوتي
براي مثال، فرض كنيد يك صندوق سرمايه گذاري، با خريد 5 درصد سهام يك شركت، مبلغ 10 ميليون تومان سرمايه گذاري مي كند. اين مبلغ، ارزش سهام آن شركت را به 50 ميليون تومان مي رساند. حال اين شركت به مبلغ 25 ميليون تومان (نصف ارزشش) فروخته مي شود. و با اين حال، صندوق سرمايه گذاري، سود مي كند! چطور چنين چيزي ممكن خواهد بود؟ درحاليكه مي بايست آن سرمايه گذار، 5% از 25 ميليون تومان يعني 2.5 ميليون تومان، دريافت كند.
نكته اش اينجاست كه در بند كوچكي در قرار داد سرمايه گذاري، ذكر شده است كه پس از فروش شركت (Exit)، اين سرمايه گذار است كه ابتدا كل سرمايه اش را به همراه مبلغي به عنوان تضمين بازگشت سرمايه، از حساب بر مي دارد و سپس نوبت به كارآفرين مي رسد. در نتيجه، مبلغ ناچيزي عايد كارآفرين خواهد شد.
بايد بسيار دقت كنيد كه مواردي كه نوشته مي شود، چه مفهومي دارند و در آينده چه استفاده اي از آنها ممكن است بشود. چراكه، سرمايه گذار، ممكن است بخواهد حتي به قيمت ورشكستگي تان، شما را درس عبرتي براي ديگران كند.
اگر فكر مي كنيد در حال حاضر، توان و زمان لازم براي جذب سرمايه را نداريد، بهترين كار اين است كه از مشتريانتان براي تامين سرمايه استفاده كنيد. جريان نقدينگي، بسيار در اين زمينه كمك خواهد كرد. وقتي، مشتري شما، به شما آنقدر اعتماد كند كه حاضر باشد، پيش از تحويل محصول، هزينه اش را بپردازد، آنگاه مي توان با اين پول، خيلي كارها را انجام داد و سفارشات بعدي را هم آماده كرد.
براي اينكه بهترين كارايي را از اعضاي تيمتان بگيريد، به آن ها سهام بدهيد. با توجه به اينكه در ابتداي كار، درآمد چنداني نداريد، وقتي فرد جديدي را به تيم اضافه مي كنيد، براي او دو گزينه مطرح كنيد، يا يك حقوق مشخص و يا يك حقوق كمي كمتر اما در عوض، بخشي از سهام شركت تازه تاسيس تان.
كسي كه سهام را انتخاب مي كند، مي توان گفت، به آينده كسب و كار شما اميدوارتر است و براي اينكه در آينده وقتي شركت فروخته شده (استراتژي خروج) بتواند از سود بالايي برخوردار شود به شدت در كنار شما كار خواهد كرد. اوست كه مدل رشد استارتاپ ها را درك كرده است.
براي مثال مي توانيد به كسي كه مسوول فروش است وعده دهيد كه در ازاي فروش هر x عدد از محصول، در طول y روز، شما z درصد از سهام شركت را به نام او خواهيد كرد. در نتيجه هم او انگيزه و احساس تعلق پيدا خواهد كرد. اگر پس از y روز، نتوانست به اندازه لازم، بفروشد آنگاه شما اين امكان را خواهيد داشت كه با خريدن سهامش، فرد ديگري را جايگزين كنيد.
خلاصه اينكه هر كسي كه در تيم شما هست، بهتر است سهام داشته باشد و هر كسي هم كه سهام دارد بايد با برنامه ها و اهداف بلند مدت بنيانگذاران و سرمايه گذاران كسب و كار، هماهنگ و همدل باشند.
همه ما، دوست داريم ثروتمند باشيم. اما تصوير ما از ثروتمند بودن، صرفا داشتن حسابي پر از پول نيست بلكه تصاوير و خيال كارهايي است كه مي خواهيم با آن پول انجام دهيم. در نتيجه اگر مي خواهيد اعضاي تيم تان را به دريافت سهام در عوض حقوق كمتر ترغيب كنيد، بكوشيد تصاوير ذهني شان را براي آينده اي روشن با بدست آوردن پول زياد و قدرت، و در نتيجه انجام روياها و كارهاي دلخواه شان، تقويت كنيد.
لازم نيست اعضاي جديد تيم بدانند شركت شما چند سهم دارد. تنها چيزي كه مهم است، تعداد سهمي است كه آن ها دارند. مثلا شما مي توانيد تعداد سهام شركتتان را اعداد بالايي در نظر بگيريد، مثلا 1 ميليون سهم. و وقتي به يكي از كاركنان تازه وارد، 10.000 سهم بدهيد (كه مي شود 1 درصد)، چيزي كه همكار جديد شما دوست دارد بشنود، 10000 سهم است تا 1 درصد سهام!
اين عدد، به او انگيزه ي بي همتايي براي تلاش بيشتر خواهد داد.
كار دشواري است. بخصوص در دوران ركود اقتصادي كشور، اما ناممكن نيست. زمان و انرژي زيادي مي خواهد تا بتوانيد سرمايه گذاران را پيدا كنيد، ايده تان را با آن ها درميان بگذاريد و آنان را به سرمايه گذاري در كسب و كارتان علاقه مند كنيد. در نتيجه اگر شخص يا شركتي به سرمايه گذاري در كسب و كارتان علاقه نشان مي دهد، تلاش كنيد بيشتر از آنچه فكر مي كنيد نياز خواهيد داشت، سرمايه درخواست كنيد تا مجبور نشويد پس از چند ماه دوباره اين روند دشوار جلب سرمايه گذار را از نو انجام دهيد.
و وقتي هم آن سرمايه ي [لعنتي!!!] را بدست آورديد، با آن مانند آخرين و تنها پولي كه در اختيار داريد برخورد كنيد تا بهترين استفاده را ببريد.
با بررسي دخل و خرجتان، مي توانيد سرعت خرج شدن (Burn rate) پول هايتان را حساب كنيد. يكي از مهمترين چيزها، جريان نقدينگي (Cash flow) است كه بايد بر روي آن تمركز داشته باشيد و تا جايي كه مي توانيد آن را مثبت نگه داريد. يعني درآمدتان از مخارجتان بيشتر بماند. وقتي به سمت منفي شدن نزديكي شد، شايد لازم باشد كارهاي ديگر – مثلا به صورت فريلنس – انجام دهيد (كه خيلي از ما، اين كار را كرده ايم) تا مقداري پول به دست آوريد.
اين پاراگراف را مي توان اينگونه خلاصه كرد: هر چه بيشتر، تا مي توانيد، زمان ورشكستگي را عقب بياندازيد.
منبع : خوشفكري